بازي و انديشه - قسمت دوم
بچه ها عقل ندارند ، احساس قوي دارند. وقتي از پدر و مادر "نه" زياد مي شوند دچار انسداد مي شوند و
هيچ كاري انجام نمي دهند. از نشانه هاي اين مورد وسواس، هيچ تلاشي نكردن و به هيچ چيزي دست
نزدن است. اين بچه ها بسيار ذهن گرا مي شوند. بچه هايي كه در بازي دچار ناكامي مي شوند - خوب بازي
نمي كنند- دچار اضطراب و ترس مي شوند. اين بچه ها
بچه ها عقل ندارند ، احساس قوي دارند. وقتي از پدر و مادر "نه" زياد مي شوند دچار انسداد مي شوند و
هيچ كاري انجام نمي دهند. از نشانه هاي اين مورد وسواس، هيچ تلاشي نكردن و به هيچ چيزي دست
نزدن است. اين بچه ها بسيار ذهن گرا مي شوند. بچه هايي كه در بازي دچار ناكامي مي شوند - خوب
بازي نمي كنند- دچار اضطراب و ترس مي شوند. اين بچه ها "چسب" دارند. تنها بازي نمي كنند. مدام
مي خواهند به پدر يا مادر بچسبند. در بزرگسالي انسانهايي عصبي مي شوند.
***
به جاي "نه" گفتن به كودك هدايتش كنيد. اگر يك "نه" گفتيد ده تا "آره" به جاش بگذاريد. بچه ها بايد
ريسك كنند. بايد بدوند. نگوييد "ندو" وظيفه ما امن كردن محيط بازيست نه جلوگيري از بازي.
***
به جاي "نرو" بايد بگذاريم "برو نترس من مواظبم"
***
بچه ها كمك نمي خواهند ، ما بيخودي به آنها كمك مي كنيم. به جاي "كمك بي مورد" ،"حمايت صحيح"
بگذاريم.
***
رشد شخصيت 8 مرحله دارد. 3 مرحله اش در 5 سال اول زندگيست.
اولين مرحله در يك سال اول زندگي اتفاق مي افتد و آن "امنيت در برابر ناامني" است. نوزاد در سال اول
زندگي تصميم مي گيرد كه دنيا جاي امني هست يا نه. مرحله دوم "خود باوري در برابر شك" است. بين
يك تا سه سال اتفاق مي افتاد و آن زمانيست كه كودك تصميم مي گيرد كه آيا تواناست يا ناتوان. مرحله
سوم "ابتكار در برابر احساس گناه" است كه بين 3 تا 5 سالگي اتفاق مي افتد و در آن كودك تصميم مي
گيرد كه باارزش است يا بي ارزش.
***
به بچه ها پيام "نه" و ناتواني ندهيد.